De toekomstige schoonzoon van Mahid dringt aan en komt soms ongevraagd op bezoek als hij Iran bezoekt. "Het voelde alsof hij al deel van de familie uitmaakte." Uiteindelijk voegt Negar zich naar de voorkeur van haar vader voor deze man.
آینده تماس های پسر Mahid و بازدیدکننده داشته است گاهی اوقات ناخواسته به عنوان او ایران برای دیدار. "این احساس مانند او تعلق حال حاضر بخشی از خانواده است." نگار در نهایت به تنظیمات از پدرش به مرد سازگار است.
پسر در قانون آینده mahid اصرار دارد و گاهی اوقات برای بازدید از ایران به صورت ناخواسته می آید. "این احساس مانند او در حال حاضر بخشی از خانواده بود." "در نهایت نگار به اولویت پدرش برای این مرد می پیوندد.